ليزر مخفف عبارت
light amplification by stimulated emission of radiation
می
باشد و به معنای تقويت نور توسط تشعشع تحريک شده است.اولين ليزر جهان توسط
تئودور
مايمن اختراع گرديد و از ياقوت در ان استفاده شده بود. در سال 1962
پروفسورعلی جوان
اولين ليزر
گازی را به جهانيان معرفی نمود و بعدها نوع سوم وچهارم ليزرها که ليزرهای مايع
و
نيمه رسانا بودند اختراع شدند.در سال 1967 فرانسويان توسط اشعه ليزر ايستگاههای
زمينی شان دو ماهواره خود را در فضا تعقيب کردند, بدين ترتيب ليزر بسيار کار
بردی
به نظر آمد.نوری که توسط ليزر گسيل می گردد در يک سو و بسيار پر انرژی و
درخشنده
است که قدرت نفوذ بالايی نيز دارد بطوريکه در الماس فرو ميرود . امروزه استفاده
از
ليزر در صنعت بعنوان جوش اورنده فلزات و بعنوان چاقوی جراحی بدون درد در پزشکی
بسيار متداول است.
ليزرها سه قسمت اصلی
دارند:
۱-پمپ
انرژی يا چشمه انرژی: که ممکن است اين پمپ اپتيکی يا
شيميايی و ياحتی يک ليزر ديگر باشد
۲-
ماده پايه وزفعال که نام گذاری ليزر
بواسطه ماده فعال صورت ميگيرد
۳-
مشدد کننده اپتيکی : شامل دو اينه بازتابنده
کلی و جزئی می باشد
طرز کار يک ليزر
ياقوتی:
پمپ انرژی در اين ليزر از نوع اپتيکی ميباشد ويک لامپ مارپيچی
تخليه است(flash
tube)
که بدور کريستال ياقوت مدادی شکلی پيچيده شده(ruby)
کريستال
ياقوت ناخالص است و ماده فعال ان اکسيد برم و ماده پايه ان اکسيد الومينم
است.
بعد از فعال شدن اين پمپ انرژی کريستال يا قوت نور باران می شودو بعضی از
اتمها رادر اثرجذب القايی-stimulated
absorption
برانگيخته کرده وبه ترازهای بالاتر
می برد.
پديده جذب القايی: اتم برانگيخته = اتم+فوتون
با ادامه تشعشع پمپ تعداد اتمهای برانگيخته بيشتر از اتمهای با انرژی کم ميشود
به اصطلاح وارونی جمعيت رخ می دهد طبق قانون جذب و صدور انرژی پلانک اتمهای
برانگيخته توان نگهداری انرژی زيادتر را نداشته وبه تراز با انرژی کم بر
ميگردند
وانرژی اضافی را به صورت فوتون ازاد می کنند که به اين فرايند گسيل خودبخودی
گفته
می شود ولی از انجايی که پمپ اپتيکی
مرتب به اتمها فوتون می تاباند پديده ديگري
زودتر اتفاق می افتد که به ان گسيل القايی-stimulated
emission
گفته می شود .وقتی
يک فوتون به اتم برانگيخته بتابد ان را تحريک کرده و زودتر به حالت پايه خود بر
می
گرداند.
گسيل القايی: اتم+دو فوتون = اتم برانگيخته+ فوتون
اين فوتونها دوباره بعضی از اتمها را بر انگيخته ميکنند و واکنش زنجير وار
تکرار
می شود.
بخشی از نور ها درون کريستال به حرکت در می ايند که توسط مشددهای
اپتيکی درون کريستال برگرداننده می شوند واين نورها در همان راستای نور اوليه
هستد
بتدرج با افزايش شدت نور لحظه ای می رسد که نور ليزر از جفتگر خروجی با روشنايی
زياد بطور مستقيم خارج می شود
.
ليزر
CO2
ليزرهاي گازي نوع خاصي از ليزر است كه در آن
گازي داخل يك لوله ي شفاف مثل لامپ مهتابي مي رود. عبور جريان از اين لوله باعث
رفت
و آمد ِ فوتون مي شود. اولين نوع ِ اين ليزرها هليم نئون بود. يعني همين
ليزرهاي
خانگي و مدارس. اين ليزر ِ ايمن توسط يك ايراني در مؤسسه ي بل به نام دكتر علي
جوان
اختراع شد. نوع ديگر ليزر ليزر
CO2
است. البته در محفظه ي آن هليوم و مقداري
نيتروژن هم هست. كاز نيتروژن انرژي ِ الكترودها را ذخيره مي كند. پس از برخورد
مولكولهاي نيتروژن به مولكول
CO2
اين انرژي انتقال مي يابد. مولكولهاي
CO2
برانگيخته مي شوند. گاز هليوم به انتقال ِ انرژي كمك مي كند. همچنين كمك مي كند
تا
مولكولهاي دي اكسيد كربن زودتر به ترازهاي انرژي عادي يا حالت عادي خود برگردند.
اين ليزرها بازده خوبي دارند.
كاربردهاي ليزر
:
تمام نگاري
تمام نگاري ( هولوگرافي) يك تكنيك انقلابي است كه عكسبرداري سه
بعدي (يعني كامل ) از يك جسم و يا يك صحنه را ممكن مي كند. اين تكنيك در سال
1948
توسط گابور ابداع شد ( در آن زمان به منظور بهتر كرده توان تفكيك
ميكروسكوپ
الكتروني پيشنهاد شد) و به صورت يك پيشنهاد عملي در آمدو اما قابليت واقعي اين
تكنيك پس از اختراع ليزر نشان داده شد.
اساس تمام نگاري به اين صورت است كه
باريكه ليزر بوسيله آينه كه قسمتي از نور را عبور مي دهد به دو باريكه (
بازتابيده
و عبوري) تقسيم مي شوند. باريكه بازتابيده مستقيما به صفحه حساس به نور برخورد
مي
كند در حالي كه باريكه عبوري جسمي را كه بايد تمام نگاري شود روشن مي كند. به
اين
ترتيب قسمتي از نوري كه از جسم پراكنده شده هم روي صفحه حساس ( فيلم ) مي افتد.
به
علت همدوس بودن باريكه ها يك نقش تداخلي از تركيب دو باريكه روي صفحه تشكيل مي
شود
حالا اگر اين فيلم ظاهر شود و تحت بزرگنمايي كافي بررسي شود مي توان اين
فريزهاي
تداخلي را مشاهده كرد. فاصله بين دو فريز تاريك متوالي معمولا حدود 1 ميكرومتر
است.
اين نقش تداخلي پيچيده است و هنگامي كه صفحه را به وسيله چشم بررسي مي كنيم به
نظر
نمي رسد كه حامل تصوير مشابه با جسم اوليه باشد اما اين فريزهاي تداخلي در واقع
حامل ضبط كاملي از جسم اوليه است.
حال فرض كنيد كه صفحه ظاهر شده را دوباره به محلي كه در معرض نور
قرار داشت بازگردانيم و جسم تحت مطالعه را برداربم باريكه بازتابيده اكنون با
فريزهاي روي صفحه برهمكنش مي كنند و دوباره در پشت صفحه يك باريكه پراشيده
ايجاد مي
كندبنابراين ناظري كه به صفحه نگاه مي كند جسم را در پشت صفحه مي بيند طوري كه
انگار هنوز هم جسم در آنجاست.
يكي از جالبترين خصوصيات تمام نگاري اين است كه جسم بازسازي شده
رفتار سه بعدي نشان مي دهد بنابراين با حركت دادن چشم از محل تماشا مي توان طرف
ديگر جسم را مشاهده كرد. توجه كنيد كه براي ضبط تمام نگار بايد سه شرط اصلي را
براورد: الف) درجه همدوسي نور ليزر بايد به اندازه كافي باشد تا فريزهاي تداخلي
در
روي صفحه تشكيل شود. ب) وضعيت نسبي جسم - صفحه و باريكه ليزر نبايد در هنگام
تاباندن نور به صفحه كه حدود چند ثانيه طول مي شكد تغيير كند در واقع تغيير محل
نسبي بايد كمتر از نصف طول موج ليزر باشد تا از درهم شدن نقش تداخلي
جلوگيري كند.
ج) قدرت تفكيك صفحه عكاسي بايد به اندازه كافي زياد باشد تا بتواند
فريزهاي تداخلي
را ضبط كند.
تمام نگاري به عنوان يك تكنيك ضبط و بازسازي تصوير سه بعدي بيشترين
موفقيت را تاكنون در كاربردهاي هنري داشته است تا در كاربردهاي علمي . اما بر
اساس
تمام نگاري از يك تكنيك تداخل سنجي تمام نگاشتي در كاربردهاي علمي به
عنوان وسيله
اي براي ضبط و اندازه گيري واكنشها و ارتعاشات اجسام سه بعدي استفاده شده
است.
اندازه گيري و بازرسي
خصوصيات
جهتمندي درخشايي و تكفامي ليزر باعث كاربردهاي مفيد زيادي براي اندازه گيري و
بازرسي در رشته مهندسي سازه و فرايندهاي صنعتي كنترل ابزار ماشيني شده است. در
اين
بخش تعيين فاصله بين دو نقطه و بررسي آلودگي را نيز مد نظر قرار مي دهيم
يكي از معمولترين استفاده هاي صنعتي ليزر هم محور كردن است. براي
اينكه يك خط مرجع مستقيم براي هم محور كردن ماشين آلات در ساخت هواپيما و نيز
در
مهندسي سازه براي ساخت بناها پلها و يا تونلها داشته باشيم استفاده از جهتمندي
ليزر
سودمند است. در اين زمينه ليزر به خوبي جاي وسايل نوري مانند كليماتور و تلسكوپ
را
گرفته است. معمولا از يك ليزر هليم - نئون با توان كم استفاده مي شود و هم محور
كردن عموما به كمك آشكارسازهاي حالت جامد به شكل ربع دايره اي
انجام مي شود. محل
برخورد باريكه ليزر روي گيرنده با مقدار جريان نوري روي هر ربع دايره
معين مي شود.
در نتيجه هم محور شدن بستگي به يك اندازه گيري الكتريكي دارد و در نتيجه نيازي
به
قضاوت بصري آزمايشگر نيست. در عمل دقت رديف شدن از حدود 5µm
تا حدود 25µm
به دست
آمده است.
از ليزر براي اندازه گيري مسافت هم استفاده شده است. روش استفاده از
ليزر بستگي به بزرگي طول مورد نظر دارد . براي مسافتهاي كوتاه تا 50 متر روشهاي
تداخل سنجي به كار گرفته مي شوند كه در آن ها از يك ليزر هليم - نئون پايدار
شده
فركانسي به عنوان منبع نور استفاده مي شود. براي مسافتهاي متوسط تا حدود 1
كيلومتر
روشهاي تله متري شامل مدوله سازي دامنه به كار گرفته مي شود. براي مسافت هاي
طولاني
تر مي توان زمان در راه بودن تپ نوري را كه از ليزر گسيل شده است و از جسمي
بازتابيده مي شود اندازه گيري كرد.
در اندازه گيري تداخل سنجي مسافت از تداخل سنج مايكلسون استفاده مي
شود. باريكه ليزر به وسيله يك تقسيم كننده نور به يك باريكه اندازه گيري و يك
باريكه مرجع تقسيم مي شود باريكه مرجع با يك آينه ثابت بازتابيده مي شود
در حالي
كه باريكه اندازه گيري از آينه اي كه به جسم مورد اندازه گيري متصل
شده است
بازتاب پيدا مي كند. سپس دو باريكه بازتابيده مجددا با يكديگر تركيب مي
شوند به
طوري كه با هم تداخل مي كنند و دامنه تركيبي آن ها با يك آشكار ساز اندازه گيري
مي
شود. هنگامي كه محل جسم در جهت باريكه به اندازه نصف طول موج ليزر تغيير
كند
سيگنال تداخل از يك ماكزيموم به يك مينيموم مي رسد و سپس دوباره ماكزيموم مي
شود.
بنابراين يك سيستم الكترونيكي شمارش فريزها مي تواند اطلاعات مربوط به جابجايي
جسم
را به دست دهد. اين روش اندازه گيري معمولا در كارگاههاي ماشين تراش دقيق مورد
استفاده قرار مي گيرد و امكان اندازه گيري طول با دقت يك در ميليون را مي دهد.
بايد
يادآوري كرد كه در اين روش فقط مي توان فاصله را نسبت به يك مبدا اندازه گيري
كرد.
برتري اين روش در سرعت دقت و انطباق با سيستم هاي كنترل خودكار است.
براي فاصله هاي بزرگتر از روش تله متري مدوله سازي دامنه استفاده مي
شود و فاصله روي اختلاف فاز بين دو باريكه ليزر مدوله مي شود و فاصله از روي
اختلاف
فار بين دو باريكه گسيل شده و بازتابيده معين مي شود. باز هم دقت يك در ميليون
است.
از اين روش در مساحي زمين و نقشه كشي استفاده مي شود. براي فواصل طولاني تر از
1
كيلومتر فاصله با اندازه گيري زمان پرواز يك تپ كوتاه ليزري گسيل شده از ليزر
ياقوت
و يا ليزر
CO2
انجام مي گيرد. اين كاربردها اغلب اهميت نظامي دارند و در بخشي
جداگانه بحث خواهد شد كاربردهاي غير نظامي مانند اندازه گيري فاصله بين ماه و
زمين
با دقتي حدود 20 سانتي متر و تعيين برد ماهواره ها هم قابل ذكر است.
درجه بالاي تكفامي ليزر امكان استفاده از آن را براي اندازه گيري
سرعت مايعات و جامدات به روش سرعت سنجي دوپلري فراهم مي سازد. در مورد مايعات
مي
توان باريكه ليزر را به مايع تابانده و سپس نور پراكنده شده از آن را بررسي كرد.
چون مايع روان است فركانس نور پراكنده شده به خاطر اثر دوپلر كمي با فركانس نور
فرودي تفاوت دارد. اين تغيير فركانس متناسب با سرعت مايع است. بنابراين با
مشاهده
سيگنال زنش بين دو پرتو نور پراكنده شده و نور فرودي در يك آشكار ساز مي توان
سرعت
مايع را اندازه گيري بدون تماس انجام مي شود. و نيز به خاطر تكفامي بالاي نور
ليزر
براي برد وسيعي از سرعتها خيلي دقيق است.
يكي از سرعت سنجهاي خاص ليزر اندازه گيري سرعت زاويه اي است. وسيله
اي كه براي اين منظور طراحي شده است ژيروسكوپ ليزريناميده مي شود و شامل ليزري
است
كه كاواك آن به شكل حلقه اي است كه از سه آينه به جاي دو آينه معمول استفاده مي
شود. اين ليزر مي تواند نوسان مربوط به انتشار نور را هم در جهت عقربه ساعت و
هم در
خلاف آن به دور حلقه تامين كند. فركانسهاي تشديدي مربوط به هر دو جهت انتشار را
مي
توان با استفاده از اين شرط كه طول تشديد كننده ( حلقه اي ) برابر مضرب صحيحي
از
طول موج باشد به دست آورد. اگر حلقه در حال چرخش باشد در مدت زماني كه لازم است
نور
يك دور كامل بزند زاويه آينه هاي تشديد كننده به اندازه يك مقدار خيلي كوچك ولي
محدود حركت خواهد كرد. طول موثر براي باريكه اي در همان جهت چرخش تشديد
كننده مي
چرخد كمي بيشتر از باريكه اي است كه در جهت عكس مي چرخد. در نتيجه فركانس
هاي دو
باريكه اي كه در خلاف جهت يكديگر مي چرخند كمي تفاوت دارد و اختلاف اين
فركانسهاي
متناسب با سرعت زاويه اي تشديد كننده است . با ايجاد تپش بين دو باريكه مي توان
سرعت زاويه اي را اندازه گيري كرد. ژيروسكوپ ليزري امكان اندازه گيري با دقتي
را
فراهم مي كند كه قابل مقايسه با دقت پيچيده ترين و گرانترين ژيروسكوپ هاي
معمولي
است.
كاربرد مصرفي ديگر و يا به عبارت بهتر كاربرد مصرفي واقعي عبارت از
ديسك ويدئويي و ديسك صوتي است. يك ديسك ويدئو حامل يك برنامه ويدئويي ضبط شده
است
كه مي توان آن را بر روي دستگاه تلويزيون معمولي نمايش داد. سازندگان
ديسك ويدئويي
اطلاعات را با استفاده از يك سابنده روي آن ضبط مي كنند كه اين اطلاعات به
وسيله
ليزر خوانده مي شود. يك روش معمول ضبط شامل برشهاي شياري با طول ها و فاصله هاي
مختلف است عمق اين شيارها 4/1 طول موج ليزري است كه از آن در فرايند خواندن
استفاده
مي شود. در موقع خواندن باريكه ليزر طوري كانوني مي شود كه فقط بر روي يك شيار
بيفتد. هنگامي كه شيار در مسير لكه باريكه ليزر واقغ شود بازتاب به خاطر تداخل
ويرانگر بين نور بازتابيده از ديوارهاي شيار و به آن كاهش پيدا مي كند. به عكس
نبودن شيار باعث يك بازتاب قوي مي شود. بدين طريق مي توان اطلاعات تلويزيوني را
به
صورت رقمي ضبط كرد.
كاربرد ديگر ليزرها نوشتن و خواندن اطلاعات در حافظه
نوري در كامپيوترهاست لطف اي حافظه نوري هم در توان دسترسي به چگالي اطلاعات
حدود
مرتبه طول موج است. تكنيك ضبط عبارت است از ايجاد سوراخ هاي كوچكي در يك
ماده مات
يا نوعي تغيير خصوصيت عبور و بازتاب ماده زير لايه كه با استفاده از ليزرهاي
با
توان كافي حاصل مي شود. و حتي مي تواند فيلم عكاسي باشد. اما هيچ يك از
اين زير
لايه ها را نمي توان پاك كرد. حلقه هاي قابل پاك كردن بر اساس گرما مغناطيسي
فروالكتريك و فوتوكروميك ساخته شده اند. همچنين حافظه هاي نوري با استفاده از
تكنيك
تمام نگاري نيز طراحي شده اند. نتيجتا اگر چه از لحاظ فني امكان ساخت حافظه هاي
نوري به وجود آمده است ولي ارزش اقتصادي آن ها هنوز جاي بحث دارد.
آخرين
كاربردي كه در اين بخش اشاره مي كنيم گرافيك ليزري است. در اين تكنيك ابتدا
باريكه
ليزر بوسيله يك سيستم مناسب روبشگر بر روي يك صفحه حساس به نور كانوني مي
شود و در
حالي كه شدت ليزر به طور همزمان با روبش از نظر دامنه مدوله مي شود به طوري كه
بتوان آن را بوسيله كامپيوتر توليد كرد.( مانند سيستم هاي چاپ كامپيوتري بدون
تماس
)
و يا آنها را به صورت سيگنال الكتريكي از يك ايستگاه دور دريافت كرد(
مانند پست
تصويري). در مورد اخير مي توان سيگنال را به وسيله يك يك سيستم خواننده مناسب
با
كمك ليزر توليد كرد. وسيله خواندن در ايستگاه دور شامل ليزر با توان كم است كه
باريكه كانوني شده آن صفحه اي را كه بايد خوانده شود مي روبد. يك آشكارساز نوري
باريكه پراكنده از نواحي تاريك و روشن روي صفحه را كنترل مي كند و آن را به
سيگنال
الكتريكي تبديل مي كند. سيستم هاي ليزري رونوشت اكنون به طور وسيعي توسط بسياري
از
ناشران روزنامه ها براي انتقال رونوشت صفحات روزنامه به كار برده مي
شود.
ارتباط نوري
استفاده از باريكه
ليزر براي ارتباط در جو به خاطر دو مزيت مهم اشتياق زيادي برانگيخت
:
الف) اولين علت دسترسي به پهناي نوار نوساني بزرگ ليزر است. زيرا
مقدار اطلاعات قابل انتقال روي يك موج حامل متناسب با پهناي نوار آن است.
فركانس
موج حامل از ناحيه ميكروموج بخ ناحيه نور مرئي به اندازه 104 برابر
افزايش مي
يابد و در نتيجه امكان استفاده از يك پهناي بزرگتر را به ما مي دهد.
ب) علت دوم طول موج كوتاه تابش است. چون طول موج ليزر نوعا حدود
104
مرتبه كوچكتر از امواج ميكرو موج است با قطر روزنه يكسان
D
واگرايي امواج
نوري به اندازه 104 مرتبه نسبت به واگرايي امواج ميكرو موج
كوچكتر است. بنابراين
براي دستيابي به اين واگرايي آنتن يك سيستم اپتيكي مي تواند به مراتب كوچكتر
باشد.
اما اين دو امتياز مهم با اين واقعيت خنثي مي شوند كه باريكه نوري تحت شرايط
ديد
ضعيف در جو به شدت تضعيف مي شود. در نتيجه استفاده از ليزرها در ارتباطات فضاي
باز
(
هدايت نشده ) فقط در مورد اين موارد توسعه يافته اند
:
الف) ارتباطات فضايي بين دو ماهواره و يا بين يك ماهواره و يك
ايستگاه زميني كه در يك شرايط جوي مطلوب قرار گرفته است. ليزرهايي كه در اين
مورد
استفاده مي شوند عبارتند از
:
Nd:YAG (
با آهنگ انتقال 109 بيت در ثانيه ) و يا
CO2
با آهنگ
انتقال 3*108 بيت در ثانيه ). گرچه
CO2
نسبت به
Nd: YAG
داراي بازدهي بالاتري
است و لي داراي اين اشكال است كه نياز به سيستم آشكارسازي پيچيده تري دارد و
طول
موج آن هم به اندازه 10 مرتبه بزرگتر از طول موج
Nd : YAG
است.
ب) ارتباطات بين دو نقطه در يك مسافت كوتاه مثلا انتقال اطلاعات
درون يك ساختمان. براي اين منظور از ليزرهاي نيمرسانا استفاده مي شود.
اما زمينه اصلي مورد توجه در ارتباطات نوري مبتني بر انتقال از طريق
تارهاي نوري است. انتقال هدايت شده نور در تارهاي نوري پديده اي است كه از
سالها
پيش شناخته شده است اما تارهاي نوري اوليه فقط در مسافت هاي خيلي كوتاه مورد
استفاده قرار مي گرفتند مثلا كاربرد متعارف آن ها در وسايل پزشكي براي
اندوسكوپي
است. بنابراين در اواخر سال 1960 تضعيف در بهترين شيشه هاي نوري در حدود 1000
دسي
بل بر كيلومتر بود. از آن زمان پيشرفت تكنيكي شيشه و كوارتز باعث تغيير شگفت
انگيز
در اين عدد شده است به طوري كه اين تضعيف براي كوارتز به 5/0 دسي بل بر كيلومتر
رسيده است. اين تضعيف فوق العاده كوچك آينده مهمي را براي كاربرد تارهاي نوري
در
ارتباطات راه دور نويد مي دهد
سيستم ارتباطات تارهاي نوري نوعا شامل يك چشمه نور يك جفت كننده
نوري مناسب براي تزريق نور به تارها و درانتها يك فوتوديود است كه باز هم به
تار
متصل شده است. تكرار كننده شامل يك گيرنده و يك گسيلنده جديد است. چشمه نور
سيستم
اغلب ليزرهاي نيمرساناي نا هم پيوندي دوگانه است. اخيرا طول عمر اين ليزرها تا
حدود
106
ساعت رسيده است. گرچه تا كنون اغلب از ليزر گاليم ارسنيد
GaAs
استفاده شده
است ولي روش بهتر استفاده از ليزرهاي نا هم پيوندي است كه در آنها لايه فعال
تركيبي
از آلياژ چهارگانه به صورت
In1-x Gax Asy P1-y
است. در اين حالت لبه هاي
P ,n
پيوندگاه از تركيب دوگانه
InP
تشكيل شده است و با استفاده از تركيب
y=2v2x
مي توان
ترتيبي داد كه چهار آلياژ چهارگانه شبكه اي كه با
InP
جور شود با انتخاب صحيح
x
طول
موج تابش را طوري تنظيم كرد كه در اطراف
µm 3/1
و يا اطراف 6/1
µm
واقع شود كه
به ترتيب مربوط به دو مينيموم جذب در تار كوارتز هستند. بسته به قطر
d
هسته مركزي
تار ممكن است از نوع تك مدباشد براي آهنگ انتقال متداول فعلي حدود 50 مگابيت در
ثانيه معمولا از تارهاي چند مدي استفاده مي شود. براي آهنگ انتقال هاي بيشتر
تارهاي
تك مدي مناسبتر به نظر مي رسند. گيرنده معمولا يك فوتوديود بهمني است اگر چه
ممكن
است از يك ديود
PIN
و يك ديود تقويت كننده حالت جامد مناسب نيز استفاده كرد.
ليزر در فيزيك و
شيمي
اختراع ليزر و تكامل آن وابسته به معلومات پايه اي است كه در
درجه اول از رشته فيزيك و بعد از شيمي گرفته شده اند. بنابراين طبيعي است
كه
استفاده از ليزر در فيزيك و شيمي از اولين كاربردهاي ليزر باشند
رشته ديگري كه در آن ليزر نه تنها امكانات موجود را افزايش داده
بلكه مفاهيم كاملا جديدي را عرضه كرده است طيف نمايي است. اكنون با بعضي از
ليزرها
مي توان پهناي خط نوساني را تا چند ده كيلوهرتز باريك كرد ( هم در ناحيه مرئي و
هم
در ناحيه فروسرخ ) و با اين كار اندازه گيري هاي مربوط به طيف نمايي با توان
تفكيك
چند مرتبه بزرگي ( 3 تا 6) بالاتر از روش هاي معمولي طيف نمايي امكان پذير
مي
شوند. ليزر همچنين باعث ابداع رشته جديد طيف نمايي غير خطي شد كه در آن تفكيك
طيف
نمايي خيلي بالاتر از حدي است كه معمولا با اثرهاي پهن شدگي دوپلر اعمال مي شود.
اين عمل منجر به بررسيهاي دقيقتري از خصوصيات ماده شده است.
در زمينه شيمي از ليزر هم براي تشخيص و هم براي ايجاد تغييرات
شيميايي برگشت ناپذير استفاده شده است. ( فوتو شيمي ليزري) به ويژه در فون
تشخيص
بايد از روش هاي (پراكندگي تشديدي رامان ) و ( پراكندگي پاد استوكس همدوس
رامان
) (CARS)
نام ببريم. به وسيله اين روشها مي توان اطلاعات قابل ملاحظه اي درباره
خصوصيات مولكولهاي چند اتمي به دست آورد ( يعني فركانس ارتعاشي فعال رامن -
ثابتهاي
چرخشي و ناهماهنگ بودن فركانس). روش
CARS
همچنين براي اندازه گيري غلظت و دماي يك
نمونه مولكولي در يك ناحيه محدود از فضا به كار مي رود. از اين توانايي براي
بررسي
جزئيات فرايند احتراق شعله و پلاسما ( تخليه الكتريكي) بهره برداري شده است.
شايد جالبتري كاربرد شيميايي ( دست كم بالقوه ) ليزر در زيمنه فوتو
شيمي باشد. اما بايد در نظر داشته باشيم به خاطر بهاي زياد فوتونهاي ليزري بهره
برداري تجاري از فوتوشيمي ليزري تنها هنگامي موجه است
كه ارزش محصول نهايي خيلي
زياد باشد. يكي از اين موارد جداسازي ايزوتوپها است.